پاییز وارونه



کن روز را باز

تویی که تنی از سیاهی و

چشمانی از ارغوان داری



چه کشتی‌شکستگانی

که از مرگ بازگشتند تا در آوازت غرق شوند

چه ساقه‌های رویا

که در خواب‌ات درختانی سالخورده شدند



کن روز را باز

تویی که سینه‌ریزی کم‌بها از مهتاب

و آغوشی آسان از خاموشی داری

سخاوتمندی

می‌بخشی هرچه نیست




تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین مطالب

محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

آخرین جستجو ها

کِن‌دو وبلاگ آسمان انواع بسته هاي اينترنتي farid1020 سرور mpt gaming بک پک آشیخ فرکتال کویر اخبار علمی و پژوهشی اذر دنیز